صبر كن اندكي تامل كن وبا من باش خسته ام خسته ام از بحث ها وجدل هاي روزانه
از انچه به خيال خويش نامش را زندگي گذاشته ايم
هر روز و هر لحظه به خيال خويش نامش را زندگي گذاشته ايم
وهر روز و هر لحظه با يكي به دو كردن هاي كودكانه زندگي را بر خود تار كرده ايم
نميدانم شايد ريشه تمام اين ها يا از عشق كور است
و يا عدم اعتماد كه بر با هم بودن ما سايه انداخته
سايه اي سنگين و ماندگار
سايه اي خاكستري